

یک وکیل مدافع سابق در تلاش است که زندگیش را جمع و جور کرده و به حالت نرمال برگرداند. وی این روزها به عنوان یک کارآگاه پاره وقت، شرخر، کارآموز کابینتسازی، توپزن و پیداکننده کسانی که نمیخواهند پیدا شوند(چه مرده، چه زنده) فعالیت میکند. زمانی که یکی از موکلهای سابقش از او درخواست کمک میکند، او بنا به دلایل شخصی قبول نمیکند، اما پس از آنکه موکل سابق مرده پیدا میشود جک مجبور است به گذشتهای که با آن خداحافظی کرده بود بازگردد و ...